کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوعی قایق پارویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پاروزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pāruzan کسی که در قایق پارویی پارو میزند و قایق را میراند.
-
قایق ران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] qāyeqrān ۱. رانندۀ قایق؛ کسی که قایقرانی میکند.۲. پاروزن در قایق پارویی.
-
کرجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گرجی› karaji نوعی قایق کوچک پارویی یا موتوری؛ زورق.
-
قایق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] qāyeq کشتی کوچک پارویی یا موتوری؛ کرجی؛ زورق.
-
پارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پاروب› pāru ۱.آلتی شبیه بیل که با آن برف یا چیز دیگر را از روی زمین میروبند؛ بیل چوبی.۲. آلتی که در قایقهای پارویی بهوسیلۀ آن قایق را میرانند.〈 پارو کردن: (مصدر متعدی) روبیدن برف یا چیز دیگر از روی زمین بهوسیلۀ پارو.