کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشآذر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نوش گیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nušgiyā = نوشگیاه: ◻︎ نوشگیا پخت و بدو درنشست / رهگذر زهر به تریاک بست (نظامی۱: ۷۱).
-
نوش گیاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نوشگیا› nušgiyāh ۱. (زیستشناسی) مخلصه؛ تریاق کوهی.۲. نوعی پادزهر.
-
نوش لب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] nušlab نوشینلب؛ شیرینلب.
-
نوش لبینا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نوشلبینان› (موسیقی) [قدیمی] nušlabinā نوایی از موسیقی: ◻︎ قمریان راه گل و نوشلبینا راندند / صلصلان باغ سیاوشان با سروستاه (منوچهری: ۱۸۹).