کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشته خطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنگ نوشته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سنگنبشته› sangnevešte ۱. کلماتی که بر روی سنگ کنده باشند؛ نوشته بر روی سنگ.۲. کتیبۀ سنگی.
-
جستوجو در متن
-
خطی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به خط) [عربی. فارسی، مقابلِ چاپی] xatti نوشتهشده با دست: کتاب خطی.
-
خوانا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xānā ۱. ویژگی خطی که خوب و واضح نوشته شده و بهآسانی خوانده میشود؛ خواندنی.۲. باسواد.
-
خوش خط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xošxat[t] ۱. ویژگی کسی که خط زیبا و نیکو دارد و خط را خوب مینویسد؛ خوشنویس.۲. نوشتهشده با خطی واضح و خوانا: تکالیف خوشخط.
-
اویغوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به اویغور، قبیلهای ترکزبان که در قرن دوم هجری در ترکستان ساکن شدند و به آیین مانوی گرویدند) [ترکی. فارسی] 'oyquri ۱. زبانی از خانوادۀ زبانهای اورالی که میان مردم اویغور رایج بوده است.۲. خطی که این زبان با آن نوشته میشد.
-
عبری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عبریّ] 'ebri ۱. زبانی از شاخۀ زبانهای سامی که میان یهودیان رایج است.۲. خطی که این زبان با آن نوشته میشود.۳. (اسم، صفت) [قدیمی] هریک از افراد قوم یهود؛ یهودی.
-
خط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خطّ، جمع: خطوط] xat[t] ۱. مجموع نشانههایی که کلمات یک زبان با آن نوشته میشود.۲. دستخط.۳. خوشنویسی: کلاس خط.۴. شیوهای که با آن الفبای یک زبان نوشته میشود: خط نستعلیق.۵. [مجاز] نوشته.۶. [مجاز] سند.۷. سطر.۸. [مجاز] مسیر حرکت پیوستۀ یک ...