کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹درنوشتن› [قدیمی] navaštan ۱. فروپیچیدن.۲. درنوردیدن؛ نوردن.
-
نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: nipištan] ‹نبشتن› neveštan مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن؛ نگاشتن؛ تحریر؛ کتابت.
-
جستوجو در متن
-
نویساندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹نویسانیدن› nevisāndan وادار به نوشتن کردن؛ به نوشتن واداشتن.
-
ترسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarassol رساله نوشتن؛ نامه نوشتن؛ نامهنگاری.
-
نبشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) nebeštan = نِوِشتن
-
نگارش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) negāreš نوشتن.
-
مکاتبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مکاتَبَة] mokātebe به یکدیگر نامه نوشتن.
-
بی سواد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bisavād کسی که خواندن و نوشتن نداند.
-
کتابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کتابة] [قدیمی] ketābat ۱. نوشتن.۲. نویسندگی.
-
نانویسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nanevisa آنکه نوشتن نداند؛ آنکه نتواند بنویسد.
-
تندنویسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) tondnevisi ۱. تند نوشتن خط.۲. روش نوشتن سریع مطالب به کمک علامتهای اختصاری.
-
پشت نویسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) poštnevisi ۱. نوشتن مطلبی در پشت کاغذ.۲. نوشتن در پشت سند یا حواله که پول آن به کس دیگر پرداخت شود.
-
اقرارنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'eqrārnāme نامهای که با نوشتن یا امضای آن کسی به کاری که کرده اقرار کند.
-
لوازم التحریر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] lavāzemottahrir اسباب و وسایل نوشتن؛ نوشتافزار.