کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوخاسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوخاسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [مجاز] no[w]xāste ۱. تازه برخاسته.۲. نوجوان.۳. (زیستشناسی) نهال تازه.
-
جستوجو در متن
-
نوکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) ‹نوکنده، نوگند، نوگنده› no[w]kand نورسته؛ نوخاسته.
-
نوخیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] no[w]xiz ۱. نوخاسته؛ تازهبرآمده.۲. (زیستشناسی) نهال تازه و نازک.
-
ناجم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nājem ۱. نوخاسته.۲. کسی که به دعوی امری قیام کند.۳. [قدیمی] سرکش.