کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) čakak نوایی از موسیقی؛ از آهنگهای موسیقی.
-
تیف گنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تیفاگنج› (موسیقی) [قدیمی] tifganj نوایی از موسیقی قدیم.
-
نونوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نونوا› [عامیانه] no[w]navār کسی که تازه سر و وضع خوب پیدا کرده؛ آنکه تازه به نوایی رسیده.
-
قالوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹قالوسی› (موسیقی) [قدیمی] qālus نوایی از موسیقی قدیم ایرانی: ◻︎ بلبل همیسراید چون باربَد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری: ۳۳۷).
-
نوش لبینا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نوشلبینان› (موسیقی) [قدیمی] nušlabinā نوایی از موسیقی: ◻︎ قمریان راه گل و نوشلبینا راندند / صلصلان باغ سیاوشان با سروستاه (منوچهری: ۱۸۹).
-
ارجنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] 'arjane نوایی از موسیقی قدیم ایرانی: ◻︎ گه نوای هفتگنج و گه نوای گنجِ گاو / گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه (منوچهری: ۹۷).
-
تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tar ۱. تازه.۲. [مقابلِ خشک] آبدار؛ خیس؛ نمدار.۳. [قدیمی، مجاز] خوشایند؛ دلنشین: ◻︎ چو بر چرم آهو براندود مشک / نواییتر انگیخت از رود خشک (نظامی۶: ۱۰۶۱).
-
جامه دران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jāmedarān ۱. (موسیقی) گوشهای در دستگاههای شور، همایون، و افشاری. Δ گویند از ساختههای نکیسا بوده و آن را چنان مینواخته که حضار از شور و هیجان جامه بر تن میدراندند: ◻︎ مطرب، به نوایی ره ما بیخبران زن / ما جامهدرانیم ره جامهدران زن (...
-
ردیف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] radif ۱. کسی که پشت سر یا بر ترک دیگری سوار شود.۲. پشت سر هم؛ چند تن یا چند چیزی که پشت سر یکدیگر قرار گیرند.۳. (اسم) (ادبی) در قافیه، کلمۀ مکرر که در آخر هر شعر پس از قافیۀ اصلی میآورند، مانند کلمۀ «گیرند» در این شعر: نقدها را بُوَد آی...