کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نواختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) navāxtan ۱. نوازیدن؛ نوازش کردن.۲. ساز زدن.۳. [قدیمی] دلجویی کردن.۴. [قدیمی] بر زمین زدن چیزی.
-
جستوجو در متن
-
نوازیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) navāzidan = نواختن
-
چهارمضراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چارمضراب› (موسیقی) ča(ā)hārmezrāb نوعی آهنگ موسیقی و نواختن ساز.
-
خوش نواز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xošnavāz ماهر در نواختن ساز.
-
گرمبا گرمب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [عامیانه] gorombāgoromb صدای نواختن پیاپی طبل و کوس.
-
زمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zamr ۱. نی زدن؛ نواختن نی.۲. (اسم) صوت؛ بانگ.
-
نواخت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ نواختن، اسم مصدر) [قدیمی] navāxt ۱. نوازش.۲. دلجویی.۳. نواختن آلات موسیقی.
-
نقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] naqr ۱. کندهکاری و نقاشی کردن بر روی چیزی.۲. (موسیقی) با انگشت بر سازهای موسیقی نواختن.
-
ویولون سل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: violoncelle] (موسیقی) viyolonsel ویولون بزرگ که هنگام نواختن ته آن را بر زمین میگذارند و نوازنده در حالت نشسته مینوازد.
-
آرشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: archet] (موسیقی) 'ārše چوب باریکی که در کنار آن چند رشته موی اسب کشیده شده قرار دارد و برای نواختن ویولون به کار میرود.
-
آکاردئون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: accordéon] (موسیقی) 'ākārde'on نوعی ساز دارای شستی با بدنهای چیندار که هنگام نواختن با فشار دست، بازوبسته میشود و دکمههای آن را با انگشت فشار میدهند؛ گارمون.
-
گارمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] (موسیقی) gārmon نوعی ساز پردهدار شبیه جعبه که هنگام نواختن روی دست میگیرند و پرههای آن را با انگشت فشار میدهند؛ آکوردئون.
-
کنترباس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: contrebasse] (موسیقی) kont[e]rbās ساز زهی شبیه ویولنسل ولی بزرگتر و با صدای بمتر که هنگام نواختن انتهای آن بر روی زمین قرار میگیرد و نوازنده بهصورت ایستاده آن را مینوازد.
-
دهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) dohol طبل؛ طبل بزرگ؛ کوس.〈 دهل زدن: (مصدر لازم) نواختن دهل؛ طبل زدن.