کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، بن ماضیِ نهادن) [پهلوی: n(i)hātan] na(e)hād ۱. = نهادن۲. سرشت؛ طبیعت: ◻︎ خدای عرش جهان را چنین نهاد «نهاد» / که گاه مردم شادان و گه بُوَد ناشاد (رودکی: ۴۹۵).۳. ضمیر؛ دل.۴. سازمان؛ مؤسسه.۵. بنیان؛ اساس.۶. (ادبی) = مسندٌالیه۷. [قدیمی] روش؛ طرز؛ ر...
-
واژههای مشابه
-
آتش نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ātašna(e)hād آنکه یا آنچه طبع آتش دارد یا به رنگ آتش است.
-
کج نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] kajne(a)hād کجطبع؛ کجسرشت؛ بداصل.
-
خاکی نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] xākina(e)hād = خاکسار: ◻︎ چو پاکان شیراز، خاکینهاد / ندیدم که رحمت بر این خاک باد (سعدی۱: ۳۷).
-
دش نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: dušnihātik] [قدیمی] došna(e)hād بدنهاد.
-
پاک نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] pākna(e)hād کسی که سرشت و طینت پاک و نیکو دارد؛ پاکطینت؛ نیکسرشت.
-
روشن نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] ro[w]šannahād خوشطینت؛ پاکطینت.
-
نیک نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکونهاد› nikna(e)hād نیکوسرشت؛ خوشطینت.
-
خوش نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošna(e)hād نیکنهاد؛ نیکونهاد؛ نیکوسرشت.
-
ظالم نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] zālemnahād کسی که طبعاً ستمگر است.
-
جستوجو در متن
-
مسندالیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (ادبی) mosnadon'elayh = نهاد
-
بنیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بِنیَة] bonye فطرت؛ وجود؛ نهاد.
-
ماهیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ماهیّة، مرکب از ما (حرف استفهام عربی) + هی (ضمیر منفصل مفرد مؤنث غایب) + یت (علامت مصدری)، جمع: ماهیات] māhiy[y]at حقیقت؛ طبیعت؛ نهاد؛ سرشت.