کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمکین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مستملح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostamlah نمکین.
-
مالح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] māleh شور؛ نمکین.
-
شور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šur نمکین؛ پرنمک؛ ویژگی هرچیزی که طعم نمک داشته باشد.
-
ملاحت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مَلاحة] melāhat ۱. زیبا و خوبروی بودن؛ نمکین بودن.۲. [قدیمی] شور شدن.
-
ملیح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] malih ۱. نمکدار.۲. گندمگون؛ خوبصورت؛ نمکین.
-
پسوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پساوند› (ادبی) pasvand در دستور زبان، حروفی که در آخر بعضی کلمات افزوده میشود و در معنی آنها تصرف میکند، مانند «وار» در کلمات بندهوار، پریوار، شاهوار و «ین» در کلمات زرین، سیمین، نمکین و «بان» در کلمات باغبان، دربان، دشتبان