کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nombre] nomre ۱. عددی که به منظور ارزیابی میزان یادگیری هر دانشآموز یا دانشجو در نظر گرفته میشود.۲. شماره: نمرۀ عینک.
-
جستوجو در متن
-
بارم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: barème] bāre(o)m ریزِ نمرههای مخصوص که در هر آزمون به پاسخ پرسشها داده میشود.
-
پوئن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: point] po'an نمرهای که در کارهای کلاسی یا مسابقات هنری و ورزشی به شخص داده میشود.
-
شمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šomār] ‹شماره› šo(e)mār ۱. عدد.۲. حساب.۳. نمره.۴. حد و اندازه.
-
امتیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtiyāz ۱. برتری داشتن؛ مزیت داشتن.۲. (اسم) اجازهای که دولت برای احداث کارخانه یا استخراج معدن یا انتشار روزنامه یا برخی کارهای دیگر به کسی بدهد؛ پروانه؛ جواز.۳. (اسم) نمرۀ مسابقات.
-
آزمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'āz[e]mun ۱. آزمایش؛ امتحان: ◻︎ وگر آزمون را کسی خورد زهر / از آن خوردنش درد و مرگ است بهر (فردوسی: ۸/۷۳)، ◻︎ کنون آزمون را یکی کارزار / بسازیم تا چون بُوَد روزگار (فردوسی: ۳/۲۶۴).۲. حاصل تجربه.۳. مجموع سئوالهای تشریحی یا چندگزینهای ...
-
تجدید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajdid ۱. نو کردن؛ تازه کردن.۲. از سر گرفتن امری یا کاری؛ از نو آغاز کردن.۳. (اسم) درسی که در آن نمرۀ قبولی کسب نشده است.۴. تکرار.〈 تجدید مطلع: (ادبی) آوردن مطلع دیگر در یک قصیده بهواسطۀ ناتمام ماندن مقصود و مطلب یا تنگی قافیه...