کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نماز جماعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دست نماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dastnamāz شستوشوی دستورو به ترتیب مخصوص برای نماز خواندن؛ وضو.
-
بی نماز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) binamāz ۱. کسی که نماز نخواند.۲. [عامیانه] حائض.
-
پیشین نماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pišinnamāz نماز پیشین؛ نماز ظهر.
-
جستوجو در متن
-
مکبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mokabber اذانگوینده در نماز جماعت؛ تکبیرگوینده.
-
فرادا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فرادیٰ] forādā ۱. [مقابلِ جماعت] (فقه) ویژگی نمازی که بهتنهایی خوانده شود.۲. (قید) بهتنهایی (خواندن نماز): نمازش را فرادا خواند.
-
امام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ائمَّة] 'emām ۱. پیشوا، خصوصاً پیشوای مذهبی.۲. پیشنماز.۳. هریک از دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علیبن ابیطالب و آخر آنان امام عصر میباشد.۴. (تصوف) پیر؛ شیخ.〈 امام جماعت: پیشنماز.