کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی نمازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) binamāzi ۱. نماز نخواندن.۲. [عامیانه، مجاز] حالت حائض شدن زن.
-
جستوجو در متن
-
حائض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] hā'(y)ez زنی که در حالت حیض، عادت، و بینمازی است.
-
آفرینگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āfringān] ‹آفرنگان› 'āfaringān در آیین زردشتی، نمازی که در بعضی اوقات، بهویژه در جشنها میخوانند.
-
وتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَوْتار] [قدیمی] va(e)tr ۱. فرد؛ طاق؛ تنها.۲. (فقه) نمازی که فقط یک رکعت دارد.
-
تحیض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahayyoz حایض شدن؛ در حالت حیض و بینمازی قرار گرفتن زن.
-
فرادا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فرادیٰ] forādā ۱. [مقابلِ جماعت] (فقه) ویژگی نمازی که بهتنهایی خوانده شود.۲. (قید) بهتنهایی (خواندن نماز): نمازش را فرادا خواند.
-
امامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: امامة] 'emāmat ۱. پیشوایی در جامعه اسلامی از نظر مذهبی و اعتقادی.۲. پیشنمازی.۳. یکی از اصول اعتقادی تشیع که شامل اعتقاد به وجود امام و رهبری و پیشوایی اوست.
-
نماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: namač] namāz ۱. (فقه) عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که شامل اقامه و حمد و سوره و ذکر تسبیحات واجبئ است و پنج بار در شبانهروز به جا میآورند.۲. (اسم مصدر) پرستش؛ نیاز؛ سجود؛ بندگی و اطاعت.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] تعظیم کردن در مقابل کسی.&lan...