کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انتقاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enteqād ۱. بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری بهطوریکه خوبیها و بدیهایش آشکار شود؛ عیبجویی؛ آشکار کردن عیب کسی.۲. آشکار کردن عیب شعر.۳. جدا کردن پول خوب از بد.۴. [قدیمی] نقد گرفتن پول.۵. [قدیمی] سره گرفتن.۶. [قدیمی]...
-
یادداشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) yāddāšt ۱. هرعلامت و نشانی که برای یادآوری قرار بدهند.۲. ورق کاغذ یا دفترچهای که مطلبی را در آن بنویسند که فراموش نشود.۳. نقد یا شرحی کوتاه بر حاشیۀ مطلبی.〈 یادداشت برداشتن: (مصدر لازم) = 〈 یادداشت کردن〈 یادداشت کردن: (مصدر متعد...
-
پیشادست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیشدست› [قدیمی] pišādast ۱. اجرت پیش از کار؛ مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند.۲. [مقابلِ پسادست] معاملۀ نقد: ◻︎ ستد و داد جز به پیشادست / داوری باشد و زیان و شکست (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۷).
-
تهاتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahātor ۱. (اقتصاد) عمل دو شخص یا دو دولت که طلبها و وامهایی را که به یکدیگر دارند برابر و پابهپا کنند و پول نقد به هم ندهند.۲. دادوستد جنسی و معاوضۀ جنسباجنس بین دو کشور به طور برابر که پولی به یکدیگر ندهند؛ پایاپای.۳. [قدیمی] ...