کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نقّارَة] (موسیقی) naq[q]āre نوعی طبل که با دو چوب باریک نواخته میشود.
-
نقاره چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. ترکی] naq[q]āreči کسی که در نقارهخانه نقاره مینوازد؛ نقارهزن.
-
نقاره خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [منسوخ] naq[q]ārexāne جایی که طبل و کوس و کرنا بنوازند؛ محل مخصوصی بر فراز سردرهای بلند که در آنجا هنگام اذان شام و سحر به مناسبت اجرای مراسم و تشریفات طبل و سرنا بزنند.
-
واژههای همآوا
-
نقارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نقارة] [قدیمی] neqārat کندهکاری و نقاشی روی سنگ یا چوب؛ حرفۀ نقار.
-
جستوجو در متن
-
کاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] kās نقارۀ بزرگ؛ کوس.
-
کاسه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی. فارسی] kāsegāh جایی که در ساعتهای معیّن کوس و کرنا میزنند؛ نقارهخانه.
-
بامزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmzad طبل یا نقاره که وقت بامداد مینواختند: ◻︎ بامزد حُسن تو زد آسمان / نامزد عشق تو آمد جهان (خاقانی: ۳۴۰).
-
پنج نوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی] panjno[w]bat ۱. پنج باری که در طول شبانهروز بر در سرای پادشاهان کوس، دهل، یا نقاره مینواختند. Δ گویند در زمان اسکندر در شبانهروز سه نوبت میزدند و در زمان سنجر پنج نوبت شد.۲. پنجوقت نماز؛ اوقات نمازهای پنجگانه.&...
-
نوبتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به نوبت) [عربی. فارسی] no[w]bati ۱. از روی نوبت.۲. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] کسی که در نقارهخانه کوس یا دهل میزند؛ نوبتزن.۳. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] پاسبان.۴. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] اسب یدک.۵. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] خیمۀ پاسبانی: ...