کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفس خشم گیرنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آتش نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] 'ātašnafas ۱. پرشور.۲. پرسوزوگداز.
-
گرم نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] garmnafas آنکه نفس گرم و دمی گیرا دارد.
-
گنده نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] gandenafas کسی که نفسش بدبو باشد؛ گندهدم.
-
مسیحا نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. عربی] [قدیمی، مجاز] masihānafas آنکه نفسی مانند نفس عیسی دارد و میتواند مرده را زنده کند؛ مسیحنفس؛ مسیحادم؛ مسیحدم: ◻︎ مژده ای دل که مسیحانفسی میآید / که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید (حافظ: ۴۸۶).
-
مشکین نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] mo(e)škinnafas ۱. آنکه نفس خوشبو دارد.۲. شیرینسخن.
-
صاحب نفس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebnafas ۱. آنکه نفسی گیرا دارد.۲. کسی که دعایش اجابت میشود: ◻︎ با زندهدلان نشین و صاحبنفسان / حق دشمن خود مکن به تدبیر خسان (سعدی: لغتنامه: صاحبنفس).
-
نیک نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] ‹نیکونفس› niknafs خوشنفس؛ خوشفطرت؛ خوشذات.
-
نفس الامر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nafsol'amr حقیقت امر.
-
نفس پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] nafsparast ۱. آنکه خود را دوست دارد.۲. کسی که به میل هواوهوس خود رفتار کند.
-
نفس تنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] (پزشکی) nafastang کسی که دچار نفستنگی باشد.
-
نفس تنگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] (پزشکی) nafastangi مرضی که شخص به سبب آن به سختی نفس میکشد؛ ضیقالنفس؛ نفستنگ بودن.
-
تازه نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] tāzenafas کسی که تازه به کاری مشغول شده و هنوز خسته نشده است؛ تازهدم.
-
تنگ نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) tangnafas کسی که مبتلا به تنگی نفس است.
-
هم نفس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] hamnafas ۱. همدم.۲. قرین؛ همراه.