کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nafs ۱. اخلاط یا آب دهن از دهان انداختن؛ تف کردن.۲. برآمدن خون از زخم.
-
واژههای مشابه
-
نفث الدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nafsoddam خارج شدن خون با اخلاط از ریه؛ خونریزی ریه.
-
واژههای همآوا
-
نفس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نُفوس] nafs ۱. حقیقت هر چیز.۲. جان.۳. [قدیمی] تن؛ جسد؛ شخص انسان.۴. [قدیمی] خون.〈 نفس اماره: (فلسفه) نفس شیطانی که انسان را به هواوهوس و کارهای ناشایسته وامیدارد.〈 نفس لوامه: (فلسفه) [قدیمی] نفس ملامتکننده که انسان را ا...
-
نفس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَنفاس] nafas ۱. (زیستشناسی) هوایی که در حال تنفس از بینی و دهان به ریه داخل و از آن خارج میشود؛ دم.۲. عمل تنفس.۳. زمان کوتاه.〈 نفس عمیق: نفسی که هوا را به اعماق ریه برساند.〈 نفس کشیدن: (مصدر لازم) تنفس کردن؛ دم زدن.