کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) naft مایعی غلیظ، تیرهرنگ، و قابل احتراق که بهوسیلۀ چاههای عمیق از زیر زمین استخراج میشود و از آن اتر، بنزین، روغنهای سبک، مازوت، و چندینهزار فراوردۀ پتروشیمی دیگر بهدست میآید.
-
واژههای مشابه
-
نفت انداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] naft[']andāz نفاط
-
نفت اندازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] naft[']andāzi از فنون جنگی که چیزهای آلوده به نفت را آتش میزدند و به طرف دشمن میانداختند.
-
نفت خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) naftxiz زمینی که دارای معدن نفت باشد و از آن نفت بیرون آید.
-
نفت کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) naftkeš خودرو سنگین یا کشتی حامل مخزن بزرگ نفت یا بنزین.
-
واژههای همآوا
-
نفط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: نفت] (شیمی) naft = نفت
-
جستوجو در متن
-
نفط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: نفت] (شیمی) naft = نفت
-
مازوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mazout] (شیمی) māzo(u)t از مواد سوختنی که پس از اتر، بنزین، و نفت چراغ از نفت خام بهدست میآید. ارزانترین ماده سوختنی برای کورهها و موتورهای دیزلی است؛ نفت سیاه.
-
تصفیه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (شیمی) tasfiyexāne جای تصفیه کردن نفت یا مادۀ دیگر؛ پالایشگاه.
-
پیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pit ظرف فلزی برای نفت یا روغن؛ چلیک.
-
آب گرم کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābgarmkon وسیلهای که با نفت، برق، و یا گاز آب را گرم میکند.
-
چراغ موشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čerāqmuši چراغ سادۀ حلبی که فقط دارای فتیله و جای نفت است.