کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نغمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نغمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نغمة، جمع: نِغَم و نَغَمات] (موسیقی) naqme آواز خوش؛ سرود؛ آهنگ؛ ترانه؛ نوا.
-
واژههای مشابه
-
نغمه پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] naqmepardāz ۱. آهنگساز.۲. سرودگو؛ آوازخوان.
-
نغمه زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmezan نغمهزننده؛ نغمهساز؛ نغمهپرداز.
-
نغمه ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] naqmesāz نغمهسازنده؛ آهنگساز؛ نغمهپرداز.
-
نغمه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹نغمهسرای› naqmesa(o)rā نغمهسراینده؛ سرودخوان؛ نغمهپرداز.
-
نغمه طراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmete(a)rāz نغمهپرداز.
-
نغمه کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmekeš نغمهپرداز؛ آوازخوان.
-
جستوجو در متن
-
نغمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع نغمه] naqamāt = نغمه
-
سرایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) so(a)rāyeš ۱. سرایندگی؛ آوازخوانی؛ نغمهپردازی.۲. نغمه؛ سرود.
-
خنیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: hunivāk] [قدیمی] xonyā سرود؛ آواز؛ نغمه.
-
ره گو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹رهگوی› (موسیقی) [قدیمی] rahgu نغمهسرا؛ خواننده؛ خنیاگر.
-
دستان سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹دستانسرای› [قدیمی] dastānso(a)rā دستانسراینده؛ سرودخوان؛ نغمهسرا.
-
مزامیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مزمار] (موسیقی) [قدیمی] mazāmir ۱. = مزمار۲. نغمههایی که با نی نواخته میشود.