کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعمت و مال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فراخ نعمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] farāxne'mat جایی که در آن نعمت فراوان باشد؛ پرنعمت.
-
ولی نعمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] valine'mat خداوند نعمت؛ آن که بر کسی حق نعمت دارد.
-
جستوجو در متن
-
غبطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غبطَة] qebte ۱. آرزو بردن به نیکویی حال کسی؛ آرزوی نعمت و سعادت دیگران را داشتن بدون آرزو کردن زوال نعمت و سعادت آنان.۲. (حقوق، فقه) حفظ مال صغیر توسط قیّم.
-
تنعم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tana''om ۱. به نعمت رسیدن.۲. به نازونعمت پرورش یافتن.۳. مال و ثروت پیدا کردن.۴. [قدیمی] تفاخر؛ جلوهفروشی: ◻︎ آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ: ۳۴۰).
-
یسار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] yasār ۱. [مقابلِ یمین] طرف چپ؛ سمت چپ.۲. [مجاز] شوم؛ نامبارک.۳. [مجاز] کسی که دیدن روی او باعث نکبت و نحوست شود: ◻︎ نشسته مدعیانند از یمین و یسار / خدای را که بپرهیز از «یساری» چند (ظهوری: لغتنامه: یسار).۴. (اسم مصدر) فراخی...
-
دنیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] donyā ۱. [مقابلِ آخرت] زندگانی حاضر؛ جهانی که در آن هستیم.۲. (نجوم) کرۀ زمین.۳. جهان؛ گیتی؛ کهنبوم؛ کهندز.〈 دنیا خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] بهره بردن از مال و ثروت و نعمتهای دنیا؛ عیشونوش کردن: دنیا دیدن به از دنیا خوردن...