کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نظری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به نظر) [عربی. فارسی] nazari ۱. [مقابلِ عملی] ویژگی علمی که متمرکز بر جنبههای غیرعملی است.۲. دارای جنبۀ غیرعملی؛ ذهنی.۳. دورۀ آموزش متوسطه، شامل کلاسهای اول تا سوم دبیرستان.
-
جستوجو در متن
-
نظرتنگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] nazartangi ۱. کوتهنظری.۲. بخل.
-
محض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahz ۱. هرچیز خالص که با چیز دیگر آمیخته نشده باشد؛ خالص.۲. صرف؛ بیچونوچرا.۳. [مقابلِ کاربردی] علمی که تنها جنبۀ نظری دارد: شیمی محض.
-
عملی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عمل) [عربی. فارسی] 'amali ۱. [مقابلِ نظری و علمی] آنچه به مرحلۀ عمل درآید یا وابسته به عمل باشد.۲. [عامیانه، مجاز] معتاد به مواد مخدر؛ تریاکی.
-
صاحب نظر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [مجاز] sāhebnazar ۱. کسی که دارای نظر و رٲی صائب است؛ آگاه؛ بینا.۲. باریکبین.۳. عارف.۴. [قدیمی] بلندنظر؛ بلندهمت.۵. کسی که جمال و زیبایی را دوست دارد و با نظری پاک از مشاهدۀ آن لذت میبرد: ◻︎ هرکسی را نتوان گفت که صاحبنظر است / عش...
-
حکمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حکمة، جمع: حِکَم] hekmat ۱. = فلسفه۲. دلیل؛ علت.۳. خِرد؛ فرزانگی.۴. نصیحت.〈 حکمت اشراق: (فلسفه) نوعی فلسفۀ عرفانی که اساس آن وصول به حقایق از طریق کشف و شهود میباشد.〈 حکمت عملی: (فلسفه) آگاهیهای مربوط به امور و روابط انسانی، ...