کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nasr ۱. یاری کردن.۲. یاری.۳. (صفت) یاریکننده.۴. (اسم) صدودهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳ آیه؛ إذا جاء؛ تودیع.
-
واژههای همآوا
-
نثر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ نظم] (ادبی) nasr کلام غیر منظوم که وزن و قافیه ندارد و صنایع ادبی در آن کمتر از شعر است.
-
نسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نُسور] (زیستشناسی) [قدیمی] nasr کرکس.〈 نسرِ طایر: (نجوم) [قدیمی] ستارهای در صورت فلکی عقاب.〈 نسرِ واقع: (نجوم) [قدیمی] ستارهای در صورت فلکی چنگ (شلیاق).
-
نسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نسار، نسا› [قدیمی] nasar ۱. محلی که پشت به آفتاب باشد و آفتاب به آنجا نرسد یا کمتر برسد؛ قسمت جنوبی حیاط روبهشمال؛ خانۀ پشتبهآفتاب.۲. بنایی که در سایۀ کوه از چوب و خاشاک درست کنند؛ سایهبان: ◻︎ دور ماند از سرای خویش و تبار / نسری ساخت بر سر...
-
جستوجو در متن
-
سالم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sālem ۱. درست؛ بیعیب.۲. فاقد بیماری؛ تندرست.۳. در دستور زبان عربی، ویژگی کلمهای که در برابر فا و عین و لام آن حرف عله (واو، الف، ی) نباشد، مانند نصر که حرف عله ندارد.۴. (ادبی) در عروض، ویژگی بحری از شعر که زحاف در آن نباشد.