کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوشه نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] gušenešini گوشهگیری؛ انزوا.
-
عقب نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] 'aqabnešini ۱. پسنشستن؛ رو به عقب رفتن.۲. (نظامی) سنگرها یا مواضع خود را ترک کردن و عقبتر رفتن.
-
شب نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabnešini با هم نشستن در شب؛ مهمانی در شب که جمعی باهم بنشینند و شب را به صحبت و تفریح بگذرانند.
-
جستوجو در متن
-
عزلت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عزلة] 'ozlat گوشهنشینی؛ خانهنشینی؛ دوری و کنارهگیری از مردم.〈 عزلت گزیدن: (مصدر لازم) گوشه گرفتن؛ گوشهنشینی اختیار کردن؛ ترک مراوده با مردم کردن.
-
گوشه گزینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] gušegozini گوشهگیری؛ گوشهنشینی.
-
مردم گریز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] mardomgoriz آنکه از مردم بگریزد و گوشهنشینی اختیار کند.
-
انزوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: انزواء] 'enzevā گوشهگرفتن؛ گوشهگیر شدن؛ کنارهگیری کردن؛ گوشهنشینی.
-
کناره گیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] ka(e)nāregir کسی که از مردم دوری گزیند و گوشهنشینی اختیار کند؛ کنارهجو.
-
منسحب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monsaheb ۱. کشیدهشونده.۲. عقبنشینیکننده.
-
اعتکاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'tekāf ۱. گوشهنشین شدن.۲. در جایی ماندن.۳. گوشهنشینی برای عبادت.
-
کناره گیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kenāregiri ۱. کنارهجویی؛ گوشهنشینی.۲. دست برداشتن از کاری.
-
درویشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) darviši ۱. تهیدستی؛ فقر.۲. گوشهنشینی.۳. تصوف.
-
اسموکینگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: smoking] 'esmoking نوعی کت و شلوار مردانه معمولاً سیاهرنگ که کت آن از پشت بلند و از جلو کوتاه است و در شبنشینیها پوشیده میشود.
-
اعتزال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'tezāl ۱. عزلت گزیدن؛ گوشهنشین شدن.۲. کنارهگیری کردن؛ به یک سو شدن؛ گوشهگیری؛ گوشهنشینی.