کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشو و نمای نباتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بندکشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bandkeši پر کردن درزهای آجرها و سنگهای نمای ساختمان با ساروج یا سیمان.
-
بندکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) bandkeš کارگر ساختمان که کار او پر کردن درزهای آجرها و سنگهایی است که در نمای ساختمانها به کار رفته.
-
تراورتن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: travertin] (زمینشناسی) terāvertan سنگی به رنگ روشن و دارای خلل و فرج زیاد که بر اثر رسوب مواد آهکی در بعضی چشمهها بهوجود میآید و در ساخت نمای ساختمانها به کار میرود.
-
رنگ ورورفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] rangorurafte ۱. آنچه رنگ و نمای آن از حالت اصلی برگشته و کمرنگ یا بیرنگ شده است؛ رنگرفته؛ رنگپریده.۲. کهنه.
-
پروتئین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: protéine] (زیستشناسی) po(e)rote'in ترکیبات نیتروژنداری که در بافتهای حیوانی و نباتی یافت میشود و برای رشد و ترمیم بافتهای بدن ضرورت دارند.
-
آلبومین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: albumine] (زیستشناسی) 'ālbomin پروتئین محلول در آب، به رنگ زرد که در سفیدۀ تخممرغ، سرم خون، شیر و بسیاری از بافتهای نباتی و حیوانی وجود دارد.
-
کاونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاغنه، کاغنو› (زیستشناسی) kāvone ۱. حشرۀ بالدار و سرخرنگی که از آفات نباتی است و بیشتر در کشتزار پیدا میشود.۲. کرم شبتاب.
-
صابون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از لاتینی] (شیمی) sābun جسمی مرکب از سود، پتاس، روغن نباتی، یا مادۀ چربیدار دیگر که برای شستشوی بدن و جامه به کار میرود.
-
د.د.ت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: D.D.T] (شیمی) [منسوخ] dedete نوعی داروی حشرهکش که بهصورت گرد یا محلول برای دفع پشه، مگس، شپش، و برخی از آفتهای نباتی به کار میرود.
-
سنگواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زمینشناسی) sangvāre آثار و بقایای موجودات زندۀ قدیمی (حیوانی یا نباتی) مانند استخوان و دندان و صدف و امثال آنها که از زمانهای قدیم در داخل طبقات زمین باقی مانده و بهصورت سنگ درآمده است و از مطالعۀ آنها میتوان تا حدی به احوال جانداران قدی...
-
سم پاشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sampāši ۱. پاشیدن سم در جایی برای از بین بردن حشرات.۲. (کشاورزی) پاشیدن سمهای مختص به گیاهان و درختان برای نابود ساختن آفات نباتی.۳. [عامیانه، مجاز] تبلیغات بد و گفتن سخنانی که باعث فتنه و فساد و اختلاف میان جمعی از مردم ب...
-
زنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (کشاورزی) zang از آفات نباتی که قارچهای ذرهبینی انگل در بعضی از گیاهان تولید میکند.〈 زنگ گندم: (کشاورزی) از آفتهای گندم که بهواسطۀ نوعی قارچ ذرهبینی تولید میشود و برگهای آن زرد یا سرخ یا خرمایی میگردد و حاصل آن ضایع میشود و از بی...
-
سم پاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (کشاورزی) sampāš ۱. دستگاهی که بهوسیلۀ آن سمپاشی کنند.۲. آنکه سم میپاشد؛ پاشندۀ سم؛ مٲمور دفع آفات که مزارع و باغها و جاهای دیگر را بر ضد حشرات و آفات نباتی سمپاشی میکند.
-
ویتامین ب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: vitamine B] (زیستشناسی) vitāminbe مجموعۀ ویتامینهای ب۱، ب۲، ب۶، ب۱۲، و بکمپلکس که در غذاهای حیوانی و نباتی مانند فندق، گردو، نخود، لوبیا، عدس، نان گندم، گوشت گاو، گوسفند، مرغ، شیر گاو، و تخممرغ وجود دارد.
-
آجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ājor خشتی که در کورۀ آجرپزی بهصورت مکعب مستطیل پخته شده باشد؛ خشت پخته.〈 آجر تراش: آجر تراشیده و ساییده که برای زینت در نمای ساختمان به کار میرود.〈 آجر جوش: آجر بسیار پخته و ناصاف و تیرهرنگ که از ته کوره به دست میآید و بیشتر...