کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشستنگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشستنگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نشستنگه، نشستگاه› nešastangāh ۱. جایی که کسی بنشیند؛ جای نشستن؛ نشیمنگاه؛ نشستجای.۲. پای تخت.
-
جستوجو در متن
-
نشستگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nešastgāh = نشستنگاه
-
مجلس گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] majlesgāh نشستنگاه؛ محل انجمن.
-
نشیمنگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نشیمنگه› nešimangāh ۱. جای نشستن؛ نشستنگاه.۲. [قدیمی] خانه.
-
مقعد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مقاعد] maq'ad ۱. جای نشستن؛ نشستنگاه؛ نشیمنگاه.۲. (زیستشناسی) دبر؛ پیزی.
-
سرینگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] soringāh ۱. جای نشستن؛ نشستنگاه؛ تخت؛ اورنگ.۲. ران و کفل.