کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشانی دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آتش نشانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ātašnešāni ۱. فرونشاندن آتش.۲. (اسم) نهادی با نیروی متخصص که متصدی خاموش کردن آتش است؛ اطفائیه.۳. = آتشنشان
-
جستوجو در متن
-
نشانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nešāne ۱. = نشان۱۲. = نشانی۳. آماج؛ هدف.۴. چیزی که در جایی قرار بدهند برای تیراندازی.〈 نشانه کردن: (مصدر متعدی) هدف تیر قرار دادن: ◻︎ کس نیاموخت علم تیر از من / که مرا عاقبت نشانه نکرد (سعدی: ۷۹).
-
چیستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ چیستآن] (ادبی) čistān معمایی که بهصورت منظوم از چیزی و با دادن نشانیهای آن مطرح میشود، مانندِ «چیست آن مار که بر سینۀ خصمش گذر است / کهرباپیکر و آهندُم و فولادسر است» که دربارۀ نیزه است و «آن جرم پاک چیست چو ارواح انبیا / چون روح با...
-
نشان١
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: niš] nešān ۱. علامت.۲. قطعه فلزی که غالباً از طلا، نقره، یا برنز به شکلهای مختلف ساخته میشود و در برابر خدمات اشخاص یا برای احترام و قدردانی از ورزشکاران، فضلا، و دانشمندان به آنان داده میشود و آن را در بعضی مواقع جلو سینۀ خود میزنن...