کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نسیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نسیئَة] nasiye ۱. خرید و فروش چیزی بهصورتی که پول آن بعداً پرداخت شود.۲. (قید) بهطور نسیه: آن لباس را نسیه خریدم.
-
جستوجو در متن
-
پسادست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ پیشادست و دستادست] ‹پستادست› [قدیمی، مجاز] pasādast چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود؛ نسیه: ◻︎ ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۴).
-
نقد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] naqd ۱. [مقابلِ نسیه] ویژگی خریدی که پول آن فیالحال داده شود.۲. (اسم مصدر) ظاهر ساختن عیوب یا محاسن کلام.۳. (اسم) [جمع: نقود] پول و بها۴. (اسم مصدر) [قدیمی] جدا کردن پول خوب از بد؛ سره کردن.〈 نقد حال: زبان حال؛ سخن یا قصه که مناسب ...