کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نُسور] (زیستشناسی) [قدیمی] nasr کرکس.〈 نسرِ طایر: (نجوم) [قدیمی] ستارهای در صورت فلکی عقاب.〈 نسرِ واقع: (نجوم) [قدیمی] ستارهای در صورت فلکی چنگ (شلیاق).
-
نسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نسار، نسا› [قدیمی] nasar ۱. محلی که پشت به آفتاب باشد و آفتاب به آنجا نرسد یا کمتر برسد؛ قسمت جنوبی حیاط روبهشمال؛ خانۀ پشتبهآفتاب.۲. بنایی که در سایۀ کوه از چوب و خاشاک درست کنند؛ سایهبان: ◻︎ دور ماند از سرای خویش و تبار / نسری ساخت بر سر...
-
واژههای همآوا
-
نثر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ نظم] (ادبی) nasr کلام غیر منظوم که وزن و قافیه ندارد و صنایع ادبی در آن کمتر از شعر است.
-
نصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nasr ۱. یاری کردن.۲. یاری.۳. (صفت) یاریکننده.۴. (اسم) صدودهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳ آیه؛ إذا جاء؛ تودیع.
-
جستوجو در متن
-
باشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹واشه› (زیستشناسی) [قدیمی] bāše = قرقی〈 باشهٴ فلک: [قدیمی]۱. [مجاز] خورشید.۲. (نجوم) = نسر 〈 نسرِ طایر۳. (نجوم) = نسر 〈 نسرِ واقع
-
نسا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nasā = نَسَر
-
نسار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nasār = نَسَر
-
کرکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kargas, kahrkās] karkas ۱. (زیستشناسی) پرندهای درشت، با منقار قوی، گردن بدون پر، بالهای بلند، و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه میکند؛ لاشخور؛ مردارخوار؛ نسر؛ ورکاک؛ دژکاک؛ کلمرغ.۲. (نجوم) نام دو ستارۀ نسر طایر و نسر واقع: ...