کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرگس مست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جماش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] jammāš ۱. فریبنده؛ شوخ: ◻︎ ز شیرینکاری آن نقش جماش / فروبسته دهان و دست نقاش (نظامی۲: ۱۳۹).۲. مست: ◻︎ فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز / نظر به دُردکشان از سر حقارت کرد (حافظ: ۲۷۰).
-
دژم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] do(e)žam ۱. افسرده؛ رنجور؛ دلتنگ؛ اندوهگین.۲.خشمگین.۳. آشفته.۴. [مجاز] ویژگی چشمی که خمار است؛ چشم مست: ◻︎ دو نرگس دژمّ و دو ابرو بهخم / ستون دو ابرو چو سیمینقلم (فردوسی: ۱/۱۹۲).
-
قافیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قافیَة (= آخر چیزی)، جمع: قَوافی] qāfiye ۱. پشت گردن؛ پس گردن.۲. آخر چیزی.۳. (ادبی) یک مصوت یا رشتهای از چند صامت و مصوت که در آخرین کلمۀ ابیات یک قطعه شعر یا در آخرین کلمۀ مصراعهای یک بیت تکرار شود، ولی این تکرار، تکرار یک کلمه با معن...