کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخ کشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نخ نما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) naxna(e,o)mā پارچه یا فرشی که بر اثر کهنگی و فرسودگی پرزهایش رفته و تاروپودش ظاهر شده باشد.
-
نخ وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] naxvār به شکل نخ؛ مانند نخ.
-
جستوجو در متن
-
قصب انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qasab[']anjir انجیر خشککردهای که به نخ کشیده شده.
-
خرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] xarz ۱. دوختن.۲. (اسم) مهره، دانههای شیشهای و گلی، صدف، و مانند آن که به نخ کشیده میشود.
-
گلوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گلونده› [قدیمی] galvand ۱. آنچه بهرَسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند.۲. چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آنها که به نخ کشیده باشند: ◻︎ خواجهٴ ما ز بهر گندهپسر / کرد از خایهٴ شتر گلوند (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۴).