کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخودی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخودی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به نخود) noxodi ۱. زردِ کمرنگ، مثل رنگ نخود.۲. (صفت نسبی) به رنگ نخود.۳. (صفت نسبی) شبیه یا بهاندازۀ نخود.۴. (صفت نسبی) [مجاز] خُرد؛ ریز؛ کوچک.
-
جستوجو در متن
-
سقوردیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹سقوردیون، اسقوردیون، اشقردیون، شقردیون› (زیستشناسی) [قدیمی] squrdiyon گیاهی علفی و پایا و خودرو از تیرۀ نعناعیان که بلندیش تا ۳۰ سانتیمتر میرسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار میرفته؛ مریمنخودی؛ ثومبری.
-
کرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: crème] kerem ۱. رنگ سفید مایل به زرد؛ نخودی.۲. (پزشکی) مادۀ نیمهجامد خمیری و چرب مرکب از چند ماده که روی پوست مالیده میشود و مصرف دارویی، آرایشی، و بهداشتی دارد.۳. مایع غلیظی شامل شیر یا خامه، شکر، زردۀ تخممرغ، و مواد خوشبوکننده ک...