کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجیب زاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نجیب الطرفین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: نجیبالطرفَین] [قدیمی] najibottarafeyn کسی که از پدر و مادر، هردو، نجیب و اصیل باشد.
-
نجیب زاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [عربی. فارسی] najibzāde اصیل؛ بزرگزاده.
-
جستوجو در متن
-
پاک زاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی، مجاز] pākzād کسی که دارای اصلونسب صحیح است؛ پاکزاده؛ پاکنژاد؛ حلالزاده؛ نجیب؛ اصیل.
-
ناپاک زاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) ‹ناپاکزاده› [قدیمی، مجاز] nāpākzād ۱. حرامزاده؛ ولدالزنا.۲. کسی که اصیل و نجیب نباشد: ◻︎ آن دد ناپاکزاد از هیبتت جان داد از آنک / بود در گوشش هنوز افغان افغان ای ملک (قاآنی: ۹۲۷).