کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناپسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) nāpasand کاری یا چیزی که پسندیده نباشد؛ ناپسندیده؛ زشت.
-
جستوجو در متن
-
کراهیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کَراهیّة] [قدیمی] ke(a)rāhiy[y]at ۱. ناپسند داشتن؛ زشت و ناپسند داشتن.۲. ناخوشایندی چیزی؛ زشتی.۳. ناراحتی؛ آزردگی.
-
قبیح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: قِباح] qabih زشت؛ ناپسند.
-
کاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] kāreh کسی که چیزی را ناپسند میشمارد؛ کراهتدارنده.
-
گنده کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gandekār آنکه کارهای زشت و ناپسند بکند.
-
گنده کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] gandekāri کارهای زشت و ناپسند کردن.
-
ذمیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ ممدوح] [قدیمی] zamim نکوهیده؛ زشت؛ ناپسند.
-
سیی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سیئ] [قدیمی] sayye' قبیح؛ زشت؛ بد؛ ناپسند.
-
سیئات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ حسنات، جمعِ سیّئَة] sayye'āt کارهای زشت و ناپسند.
-
مستکره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostakrah ناپسند؛ نفرتانگیز.
-
مستهجن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mostahjan زشت؛ قبیح؛ ناپسند.
-
ناپدرام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāpedrām ناخوش؛ ناخوشایند؛ ناپسند.
-
نامحمود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] nāmahmud ناپسندیده؛ زشت و ناپسند.
-
نامطبوع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāmatbu' آنچه طبع از آن نفرت داشته باشد؛ ناپسند؛ ناخوشایند.