کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نام نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بد نام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) badnām رسوا؛ بیآبرو؛ کسی که به بدی معروف شده.
-
بی نام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) binām ۱. آنکه یا آنچه اسم ندارد؛ بیاسم.۲. گمنام.
-
پاک نام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pāknām نیکنام؛ خوشنام.
-
زشت نام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] zeštnām بدنام؛ رسوا؛ بیآبرو.
-
نام آور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [مجاز] nām[']āvar دارای نام و آوازه؛ معروف؛ مشهور؛ نامدار.
-
نام خواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] nāmxāh آنکه خواهان نام و شهرت است؛ نامجو؛ نامخواهنده.
-
نیک نام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکونام، نکونام› niknām کسی که نامش به نیکویی برده شود؛ خوشنام.
-
خوش نام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] xošnām ویژگی کسی که میان مردم به نیکنامی و درستکاری معروف شده باشد؛ نیکنام.
-
جستوجو در متن
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ نهادن) ne(a)h ۱. = نهادن۲. نهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): مرهمنه.
-
بتاییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] betay(')idan گذاشتن؛ نهادن؛ رها کردن.
-
گذاردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] gozārdan چیزی را در جایی قرار دادن؛ نهادن؛ گذاشتن.
-
فرانهادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] farāne(a)hādan ۱. نهادن؛ گذاشتن.۲. در میان گذاشتن.
-
نامیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: nāmītan] nāmidan خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام؛ نام نهادن.
-
اغضا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اغضاء] [قدیمی] 'eqzā ۱. چشم بستن؛ چشم برهم نهادن؛ چشم فروخوابانیدن.۲. چشمپوشی کردن؛ چشم پوشیدن از چیزی.