کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامزد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [مجاز] nāmzad ۱. آنکه برای گرفتن شغلی یا تصدی پستی اعلام آمادگی میکند: نامزد ریاست جمهوری.۲. دختر یا پسر جوانی که برای زناشویی قولوقرار گذاشته باشند.۳. کسی که برای کاری در نظر گرفته شده.
-
جستوجو در متن
-
کاندیدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: candidat] kāndidā داوطلب برای انجام کاری؛ نامزد.
-
بامزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmzad طبل یا نقاره که وقت بامداد مینواختند: ◻︎ بامزد حُسن تو زد آسمان / نامزد عشق تو آمد جهان (خاقانی: ۳۴۰).