کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامرتب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مشوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mošavvaš درهم؛ شوریده؛ پریشان؛ آشفته؛ نامرتب.
-
آشفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آشوفته› 'āšofte ۱. نامرتب.۲. بههمبرآمده؛ خشمگین.۳. شوریده؛ عاشق؛ پریشانحال.۴. سرگردان؛ حیران؛ نگران؛ ناراحت؛ پریشان.۵. (قید) حالت آشفته بودن؛ با تعجب و حیرانی.
-
تلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] telo[w] = 〈 تلوتلو〈 تلوتلو: [عامیانه] حرکت بیاراده به چپ و راست، مانند راه رفتن آدم مست.〈 تلوتلو خوردن: [عامیانه] به چپ و راست حرکت کردن؛ نامرتب راه رفتن در حالت مستی یا حالت ضعف و ناتوانی.