کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامبردار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامبردار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] nāmbordār نامآور؛ نامدار؛ نامی؛ معروف؛ مشهور.
-
جستوجو در متن
-
اشتهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eštehār شهرت یافتن؛ مشهور بودن؛ نامبردار شدن؛ ناموری.
-
نیو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: nēv] [قدیمی] niv ۱. جوان.۲. دلیر؛ پهلوان: ◻︎ به مستی چنین گفت یک روز گیو / به رستم که ای نامبردار نیو (فردوسی: ۲/۱۰۴).