کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نالیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) nālidan زاری کردن از درد یا از سوز دل؛ ناله کردن.
-
جستوجو در متن
-
نال
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ نالیدن) nāl ۱. = نالیدن۲. (اسم) [قدیمی] ناله.
-
نالنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] nālande ۱. نالهکننده.۲. (قید) در حال نالیدن.
-
نویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] novidan زاری کردن؛ نالیدن: ◻︎ کنون زود پیرایه بگشای و رو / به پیش پدر رو بهزاری بنو (فردوسی: ۱/۲۲۰).
-
توجع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tavajjo' ۱. دردمند شدن.۲. دردناک شدن.۳. از درد نالیدن؛ شِکوه از درد کردن.۴. برای کسی اندوه خوردن و اظهار همدردی کردن.
-
لاییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] lāyidan ۱. نالیدن.۲. زوزه کشیدن: ◻︎ پنجه در صید برده ضیغم را / چه تفاوت کند که سگ لاید (سعدی: ۱۴۶).۳. هرزه گفتن.
-
چاویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] čāvidan ۱. بانگ کردن و نالیدن: ◻︎ ای عاشق دلسوز و ز کام دل خود دور / مینال و همی چاو که معذوری معذور (بوشعیب: شاعران بیدیوان: ۱۶۵).۲. بانگ و خروش کردن پرنده.
-
زارزار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) zārzār با سوز و اندوه شدید: زارزار گریستم.〈 زارزار سوختن: (مصدر لازم) [قدیمی] به خواری و زبونی آتش گرفتن و سوختن.〈 زارزار کشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] با ذلت و خواری و زبونی کشتن.〈 زارزار نالیدن: (مصدر لازم) ناله کردن از سوز دل؛ س...
-
غالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] qālidan ۱. غلتیدن: ◻︎ روز و شب در نعمتش غالیدن است / پس ز کفران هر نفس نالیدن است (مولوی: لغتنامه: غالیدن).۲. (مصدر متعدی) از یک پهلو به پهلوی دیگر گردانیدن؛ غلتانیدن: ◻︎ آهو مر جفت را بغالد بر خوید / عاشق معشوق را به باغ بغالید ...