کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناله زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شخولیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹شخلیدن، شخیلیدن› [قدیمی] šaxulidan ۱. فریاد زدن؛ بانگ کردن: ◻︎ تو دعا را سخت گیر و میشخول / عاقبت برهانَدَت از دست غول (مولوی: ۳۶۳).۲. ناله کردن.۳. سوت زدن.۴. پژمرده شدن.
-
جز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) jez[z] ۱. صدایی که از برخورد آب به آتش یا هرچیز داغ شنیده میشود.۲. صدای تف دادن چیزی در روغن؛ جزجز.〈 جز جگر زدن: [عامیانه، مجاز] به درد بیدرمان مبتلا شدن.〈 جز زدن: (مصدر لازم) [مجاز]۱. سوختن و جزجز کردن چیزی در روی آتش.۲. از سوز...
-
غنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غن› [قدیمی] qang ۱. تیر یا سنگ عصاری که دانه در زیر آن فشرده و روغنش گرفته میشود.۲. آواز بلند.۳. بانگ گریه: ◻︎ چند بُوی چند ندیم ندم / کوش و برون آر دل از غنگ غم (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۴۳).〈 غنگغنگ زدن: [قدیمی] ناله و آواز حزین برآو...
-
دود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dut] dud ۱. جسم تیرهرنگ شبیه بخار یا ابر که هنگام سوختن چیزی از آن جدا میشود و به هوا میرود.۲. [قدیمی، مجاز] ناله.〈 دود دادن: (مصدر متعدی) چیزی را نزدیک دود یا میان دود قرار دادن برای خشکانیدن آن.〈 دود زدن: (مصدر لازم) [عام...
-
سر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sar] sar ۱. (زیستشناسی) عضو بدن انسان و حیوان از گردن به بالا که مغز و چشم و گوش و بینی در آن قرار دارد.۲. [مجاز] آغاز و اول چیزی: سر زمستان، سر سال.۳. [مجاز] بالای چیزی: سر درخت، سر دیوار، سر کوه.۴. [مجاز] نوک چیزی: سرِ انگشت، سر سوزن...