کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ناقَة] [قدیمی] nāqe ۱. [جمع: نوق و اَنواق] شتر ماده.۲. (نجوم) صورت فلکی مشترکی در ذاتالکرسی، حامل رٲسالمغول، و امراةالمسلسله؛ شتر؛ ستور.
-
ناقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] nāqeh بیماری که تازه بهبود یافته و هنوز ضعف دارد.
-
جستوجو در متن
-
نوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ناقَة] [قدیمی] nuq = ناقه nāqe
-
معشار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] me'šār ۱. یک قسمت از ده قسمت چیزی؛ دهیک.۲. ناقۀ پرشیر که شیرش کم شده باشد.
-
غزیره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: غزیرَة، مؤنثِ غزیر] [قدیمی] qazire ۱. = غزیر۲. ناقۀ پرشیر.۳. چشمۀ پرآب.۴. چشم اشکبار.
-
سلیب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] salib ۱. ربودهعقل.۲. ربودهمال.۳. زن یا ناقۀ بچهمرده.۴. بچۀ ناتمامافکنده.
-
شمس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: شُمُوس] šams ۱. آفتاب؛ خورشید.۲. نودویکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۵ آیه؛ ناقۀ صالح.