کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناصواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناصواب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāsavāb ۱. ناراست؛ نادرست.۲. ناحق؛ ناروا.
-
جستوجو در متن
-
خطیئت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خطیئَة، جمع: خَطایا و خطیئات] [قدیمی] xati'at کار ناصواب؛ خطا؛ گناه.
-
درادوزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] darrāduzā ۱. دراننده و دوزنده.۲. کسی که خوب ببرد و خوب بدوزد.۳. [مجاز] شخص باتجربه و دانا که هرگاه کار خطا و ناصواب از او سر بزند بهزودی و خوبی اصلاح کند: ◻︎ خهخه ای دلبر درادوزا / خوب میدرّی و خوش میدوزی (کمالالدیناسماعیل: ۷۲۵)...
-
کنیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کنف] kanif ۱. ظرف سفالی شبیه گلدان که در گهواره قرار داده میشود تا ادرار در آن جمع شود: ◻︎ در چشم دوستان تو گیتی بهشت باد / عالَم به دشمنان تو بر تنگ چون کنیف (قطران: ۱۹۳).۲. (صفت) [قدیمی] بیارزش؛ پست: ◻︎ گردد از رای ناصواب و سخیف...