کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناسازگاری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اختلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extelāf ۱. با یکدیگر خلاف کردن؛ مخالف شدن.۲. ناسازگاری داشتن؛ ناجور بودن؛ ناسازگاری.۳. [قدیمی] رفتوآمد.
-
نشوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (فقه، حقوق) nošuz نافرمانی و ناسازگاری کردن زن با شوهر.
-
شقاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] šeqāq ۱. مخالفت کردن؛ ناسازگاری.۲. ترک؛ شکاف.
-
مخالفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مخالَفة] moxālefat ۱. ناسازگاری کردن.۲. ستیزه کردن؛ دشمنی کردن.۳. (اسم) (موسیقی) گوشۀ اوج دستگاههای سهگاه و چهارگاه.
-
ستیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹ستزیدن، ستیهیدن، ستهیدن› [قدیمی] setizidan ۱. ستیزه کردن؛ جنگوجدال کردن: ◻︎ چو جنگ آوری با کسی برستیز / که از وی گزیرت بود یا گریز (سعدی: ۵۳).۲. دشمنی کردن.۳. سرکشی و ناسازگاری کردن.
-
تضاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tazād[d] ۱. با یکدیگر ضد بودن؛ با هم مخالفت کردن؛ مخالف یکدیگر بودن.۲. ناسازگاری.۳. (ادبی) = متضاد