کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناز بالش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
نازبالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nāzbāleš بالشی که زیر سر میگذارند؛ بالش نرم.
-
جستوجو در متن
-
بالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: bālišn و barīšn] [قدیمی] bāleš ۱. رشد؛ نمو.۲. به خود نازیدن؛ فخر کردن: ◻︎ تا که بنشست خواجه در بالش / بالش آمد ز ناز در «بالش» (سنائی۱: ۶۶۰).
-
بالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بالشت› bāleš ۱. کیسهای پارچهای که هنگام خواب زیر سر میگذارند: ◻︎ تا که بنشست خواجه در «بالش» / «بالش» آمد ز ناز در بالش (سنائی۱: ۶۶۰).۲. [قدیمی] تکیهگاه؛ مسند.