کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نازا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نازا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (پزشکی) nāzā زن یا حیوان ماده که آبستن نشود؛ نازاینده؛ سترون.
-
جستوجو در متن
-
عاقر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āqer نازا؛ سترون.
-
نازاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāzād سترون؛ عقیم؛ نازا.
-
سترون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [هندی باستان] ‹استرون› (پزشکی) setarvan ۱. نازاینده مانند استر؛ نازا؛ عقیم؛ استرمانند: ◻︎ کنون شویش بمرد و گشت فرتوت / از آن فرزند زادن شد سترون (منوچهری: ۸۶).۲. استریل.〈 سترون کردن: (مصدر متعدی) (پزشکی)۱. عقیم کردن؛ نازا ساختن.۲. است...
-
عقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'aqr ۱. مجروح ساختن.۲. پی کردن؛ دست و پای شتر را بریدن.۳. بازداشتن از رفتار.۴. نازا شدن زن.
-
عقیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: عقائم] 'aqim ۱. نازا؛ استرون؛ سترون؛ استاغ؛ ستاغ.۲. (پزشکی) ویژگی زنی که فرزند نمیآورد.۳. [مجاز] بینتیجه؛ بیحاصل.
-
زای
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ زاییدن و زادن) zāy ۱. = زاییدن۲. زاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سختزای، سختزا، نازای، نازا، گوهرزای، گوهرزا.
-
چله بری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) čellebori عملی که در آن جام چهلکلید را پرآب میکنند و دعاهایی میخوانند و آن آب را بر سر زن نازا میریزند.
-
ستاغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹استاغ› [قدیمی] setāq ۱. ویژگی کرهاسبی که هنوز زین بر پشتش نگذاشته باشند: ◻︎ بشوی نرم هم بصیر و درم / چون به زین و لگام تندستاغ (شهید بلخی: لغت فرس: ستاغ).۲. نازا؛ سترون.