کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادانی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تجاهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajāhol خود را به نادانی زدن؛ به نادانی تظاهر کردن؛ خود را نادان نشان دادن.
-
تجهیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajhil کسی را نادان شمردن؛ به نادانی منسوب کردن.
-
سفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] safah ۱. سبکعقل شدن؛ نادانی و بیخردی کردن.۲. بدخویی و نابردباری کردن.
-
تناکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanākor ۱. خود را نادان نمایاندن؛ اظهار نادانی کردن؛ تجاهل.۲. ناشناختن.۳. با همدیگر دشمنی ورزیدن قوم.
-
تحزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahzin اندوهگین کردن: ◻︎ اگر مهموم نادانی مر آن را فکر تفریحش / اگر مسرور دانایی خود این را رای تحزینش (قاآنی: ۴۸۸).