کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناخواسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناخواسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) nāxāste طلبنشده؛ بدون خواهش؛ درخواستنشده.
-
جستوجو در متن
-
نامطلوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāmatlub ۱. طلب نشده؛ ناخواسته.۲. ناپسند.
-
آتش سوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ātašsuzi آتش گرفتن دکان، خانه، یا جای دیگر بهصورت ناخواسته؛ حریق.
-
کریه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] karih ۱. زشت.۲. ناپسند؛ ناخواسته؛ ناپسندداشته.
-
ناخواست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] nāxāst = ناخواسته〈 بهناخواست: [قدیمی]۱. بیقصد؛ بدون اراده.۲. خلاف میل.
-
ناخواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nāxāh ۱. نامطلوب.۲. ناخواسته؛ نخواسته.۳. بیاراده؛ بیاختیار.
-
قربانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به قربان) [عربی. فارسی] qorbāni ۱. ویژگی حیوانی حلالگوشت مانندِ گاو، گوسفند، و شتر که در راه خدا ذبح شده و گوشت آن صدقه داده میشود: ◻︎ فدای جان تو گر من فدا شوم چه شود / برای عید بُوَد گوسفند قربانی (سعدی۲: ۵۹۷).۲. آنکه در اثر شرا...