کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابودی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابودی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nābudi نیستی.
-
جستوجو در متن
-
انعدام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'en'edām معدوم شدن؛ نیست شدن؛ نابودی.
-
برچیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] barčidegi نابودی و از بینرفتن یک مؤسسه، حکومت، و مانندِ آن؛ انحلال.
-
تباهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹تواهی› tabāhi ۱. خرابی.۲. فساد.۳. نابودی.
-
اضمحلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ezmehlāl نیست شدن؛ تباه شدن؛ از میان رفتن؛ نابود شدن؛ برافتادن؛ ازهمپاشیدگی؛ نابودی.
-
غی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غیّ] [قدیمی] qay[y] ۱. گمراه شدن؛ گمراهی؛ ضلالت.۲. نومیدی.۳. هلاک؛ نابودی.
-
نیستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nisti ۱. عدم.۲. نابودی.۳. (اسم، حاصل مصدر) (تصوف) فنا.
-
ضیاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zayā' ۱. ضایع شدن؛ تلف شدن؛ تباه شدن.۲. ضایعه.۳. مرگ؛ نابودی.
-
بطلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] botlān ۱. باطل بودن؛ نادرست بودن.۲. (حقوق) ازبین رفتن؛ بیاعتبار شدن.۳. [قدیمی] نابودی؛ هلاکت.
-
کتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] katm پنهان کردن؛ پنهان داشتن امری یا چیزی.〈 کتم عدم: [قدیمی، مجاز] جهانی که پنهان است و دیده نمیشود؛ جهان نیستی؛ نابودی.
-
فنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فناء] fanā ۱. نیست شدن؛ نابود شدن.۲. [مقابلِ بقاء] نیستی؛ نابودی.۳. (تصوف) تبدیل صفات انسان به صفات الهی.
-
نفی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nafy ۱. [مقابلِ اثبات] رد کردن.۲. راندن کسی از شهر خودش؛ تبعید.۳. [قدیمی] نیستی؛ نابودی.
-
ضیعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضَیعة، جمع: ضیاع] [قدیمی] zey'at ۱. زمین زراعتی و آب و درخت موجود در آن؛ زمین غلهخیز.۲. (اسم مصدر) نابودی.
-
عدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'adam ۱. [مقابلِ وجود] نیستی؛ نابودی.۲. نداشتن؛ نبودن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): عدم اطّلاع، عدم صراحت.