کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میگون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میگون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: madgon] [قدیمی] meygun به رنگ می؛ همرنگ شراب؛ سرخرنگ: ◻︎ هردم به یاد آن لب میگون و چشم مست / از خلوتم به خانهٴ خَمّار میکشی (حافظ۲: ۶۳۴).
-
جستوجو در متن
-
سیه چرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم. صفت) siyahčo(a,e)rde = سیاهچرده: ◻︎ آن سیهچرده که شیرینی عالم با اوست / چشم میگون لب خندان رخ خرّم با اوست (حافظ: ۱۳۴).