کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میگو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹میگ، میگک› (زیستشناسی) meygu جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد؛ ملخ دریایی؛ اربیان؛ روبیان.
-
جستوجو در متن
-
قمرون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] qamrun = میگو
-
میگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] meyg = میگو
-
روبیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اربیان› (زیستشناسی) [قدیمی] rubiyān = میگو
-
جرادالبحر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] jarādolbahr ملخ دریایی؛ میگو.
-
قلیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قلیَّة، جمع: قلایا] qal[i]y[y]e ۱. غذایی که از گوشت، میگو، و ماهی یا چیزهای دیگر تهیه میشود.۲. [قدیمی] پاره و تکه گوشت.