کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میکروسکوپ 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ریزبین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) rizbin ۱. [مجاز] ریزبیننده؛ دارای دقت زیاد.۲. (اسم) میکروسکوپ.
-
میکروسکوپی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی. فارسی] mikroskopi ویژگی چیزی که تنها با کمک میکروسکوپ دیده شود؛ ویژگی چیزی که نتوان آن را با چشم غیرمسلح دید.
-
آغازیان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [جمعِ آغازی] 'āqāziyān ۱. ابتدایی.۲. (اسم) (زیستشناسی) جاندارانی که بدن آنها از یک یاخته تشکیل یافته و فقط با میکروسکوپ دیده میشوند و بیشتر در آبهای شیرین و قعر دریاها میان خزهها زندگی میکنند؛ تکیاختهای. بعضی از آنها در بدن انسان ی...
-
اختلاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extelāt ۱. آمیختن؛ مخلوط شدن؛ درهم شدن؛ درهم آمیختن؛ آمیختگی.۲. (شیمی) ترکیب شدن دو یا چند جسم با یکدیگر بهطوریکه حتی با میکروسکوپ نتوان اجسام ترکیبشده را تمیز داد، اما با وسایلی بتوان آنها را از هم جدا کرد.۳. گفتگوی دوستان...