کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میَّنْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mine] (نظامی) min سلاح منفجرهای که در آب یا زمین و در مسیر دشمن کار گذاشته میشود که در اثر تماس منفجر میشود.
-
مین باشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [منسوخ] minbāši افسری که فرماندهِ هزار سرباز بود.
-
واژههای همآوا
-
مین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mine] (نظامی) min سلاح منفجرهای که در آب یا زمین و در مسیر دشمن کار گذاشته میشود که در اثر تماس منفجر میشود.
-
جستوجو در متن
-
گذار
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گذاردن) gozār ۱. = گذاردن۲. گذارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بنیانگذار، فروگذار، مینگذار.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] عبور؛ مرور؛ گذشتن از جایی.۴. (اسم) [قدیمی] معبر؛ گذرگاه.〈 گذار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] عبور کردن؛ گذشتن: ◻︎ هردم آنجا گ...